مرورگر شما از پخش ویدیو پشتیبانی نمی‌کند.

Monarchy part : 35

⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱
چند هفته از برخورد من با تهیونگ در سالن رقص در آن شب گذشته می گذرد از آن زمان که با او هستم به سختی به من نگاه می کند
او مردی است که نمیتوانم درک کنم یک دقیقه ما یک لحظه داریم و لحظه بعد او به من نگاه نمی کند
وقتی آگنزیا چیزی از من می پرسد افکارم قطع می شود اما من نشنیدم چی گفتی؟
پرسید : @ میخواهی با من به بازار بروی؟
سرم را تکان میدهم و یک سبد حصیری و شنلم را میگیرم از راهروی آشپزخانه خارج میشویم وقتی از باغ رد میشویم و به سمت ورودی دروازه میرویم هوای تند را حس میکنم بلافاصله توسط دو نگهبان قلعه که آنجا ایستاده بودند متوقف می شویم.
آنها از چوب های تیر خود عبور میکنند تا عبور ما را متوقف کنند
& کار شما برای ترک محوطه قلعه چیست؟ یکی می پرسد
آگنزیا چشمانش را می چرخاند و میگوید
@ باید بدانید ما بازار خواهیم خارج شد آگنولا به مواد اولیه نیاز دارد
هر دو برای تایید به من نگاه میکنند چشمانم را با ابروهای درهم به جلو و عقب میچرخانم
+ او درست میگوید اجازه بدهید عبور کنیم
نگهبانان عصای تیر خود را عقب میکشند و دروازه را باز می کنند از آن عبور میکنیم و به سمت بازار ادامه می دهیم
ما برای چیزی که برای همیشه در جنگل است قدم می زنیم بوی زمین حواسم را پر کرد تا اینکه بوی دیگری به مشامم رسید آشنا بود. بوی نان تازه و انواع گوشت می داد
ما موفق شدیم آگنز یا فریاد میزند جنگل به بازار باز شد در طول مسیر غرفه ها ردیف شده بودند مردم چیزهای مختلفی از لباس گرفته تا میوه و سبزیجات میفروختند بچه ها به اطراف می دویدند و سعی میکردند ببینند چه چیزی می توانند بدزدند
از کنار یک غرفه راه میرفتیم اما چیزی درخشان در نور توجهم را جلب کرد به سمت یک غرفه جواهرات رفتم تا انواع لوازم جانبی را که پیش رویم گذاشته بودند ببینم حلقه ای بر میدارم حلقه ای طلایی بود که در قاب آن یک یاقوت برش هشت ضلعی بود. زیبا بود من به بالا نگاه میکنم تا آگنزیا را نشان دهم اما او رفته بود
+ قیمتش چند هست؟
از مرد پشت دکه می پرسم صورت باریکی با خط فک تیز داشت موهای پشمالو قهوه ای اش پیشانی اش را پوشانده است با دهانش کمی باز به من خیره شده است
می گوید: 100 فلورين
من مطمئناً چنین پولی ندارم حلقه را پایین آوردم و لبخند کوچکی به او زدم من شروع به دور شدن میکنم > صبر کن
مرد به سمت من میاید دستم را می گیرد و چیزی در آن میگذارد
> این مال شماست زیبایی مانند خودتان باید آن را داشته باشد چشمک میزند
ناگهان صدای کسی را میشنوم که حرکت کن!

های گایز اینم از پارت هدیه 🎁 بعدی امشب بخونید و عشق کنید و حمایت يادتون نره
دیدگاه ها (۲۹)

Monarchy part : 36

Monarchy part : 37

Monarchy part : 34

Monarchy part : 33

صحنه پارت دهم

صحنه,پارت یازدهم

𝔻𝕣𝕖𝕒𝕞 𝕨𝕚𝕥𝕙 𝕞𝕖¹¹

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط